من از پایان میترسم
باز آغاز کردم
میدونی زندگی سخته
بار حرف زور زیاده
من بیمار!
از این زندگی دلم سیر میشه هر بار !
یادم میاد نباید دل ببندم !
فریاد میکشم !!
بگیر دستم رو خدا ؟
یه وقت دیدی دیر شد !
چشمای منتظر به پیچ جاده ؟
کدوم پیچ ؟
سالهاست ، راه رفتم . نفس کشیدم . رو این زمین
هنوز پیچی ندیدم !
مسیر زندگیم عوض نشده !!
قبول دارم نمیشه فاصله ها رو با گریه پر کرده !!
مثل سرطان شده برام .
دارو نداره !
نه باید بسوزم تو غم
شاید
باد مسیر خاکسترم رو معلوم کنه ؟
دیگه حرف های علاقه
همه مرده تو دلم می شنوی
!؟با تو بودن خیلی وقته که گذشته بی تو بودن مثل مهر سرنوشته.
..................................................................................................................
بزارید یه چیز بگم
تو قلب هر انسانی امکان نداره عشق بمیره
شاید کمرنگ بشه
ولی رنگ خودش رو از دست نمیده
چند شب پیش خواب کسی رو که دوست داشتم و ازش دور هستم رو دیدم
هفت ماهی هست که ازش خبر ندارم چون اون کرج _ من مشهد
بازم باید با شرمندگی از خودم بگم نتونستم بهش برسم
فقط میدونم انقدر عزیز هست که با دیدن خوابش بعد هفت ماه
دگرگون بشم
جالب اینجاست
امروز صبح دختری از کنارم رد شد که تو چشماش چشمای
عزیز خودم رو دیدم امشب حالم خیلی خراب ،خراب،خراب
این کسی که من عشق نامیدم«
حتی نتونستم باهاش صحبت کنم
به خودم اجازه ندادم
هر دفعه که می دیدمش
فقط تو دلم یه چی میخوندم
..چجوری بهت بفهمونم می خوامت ..
تا عبد خودم رو نمی بخشم
دوست دارم یکبار دیگه تکرار بشه
صحنه ای که تو چشام خیره شد و با نگاه گفت بهم
البته اینم بگم فکر نکنه کسی بخاطر این درو دیوار این زندان(به اسم وبلاگ ) رو از غم ساختم
از غم خوشم میاد با غم شاد میشم
مریم نازم
برای تو که میگی پستم
یه دنیا حرفه تو دلم . اما نمی تونم بگم
بیا فقط حرفمو بشنو اگه بد گفتم بعد ، قلبمو بشکون
تو دل من رو بردی تا انتها چه فایده که فاصله حکم کرد جدا باشیم راه درست این بود که راه من از تو جدا شه تو به من گفتی
پست،گفتی تفاوتی با پسرای دیگه ندارم.تفاوت من تویی من تو رو دارم ولی تو قلبم کسه دیگه تو رو نداره میفهمی.
من پست نیستم ولی دیونه هستم چون دیونگی زده به سر من
پدر من بهم گفت پست به خاطر پول تو به خاطر راهم تا کی فاصله باشیم چرا یک بار جدایی نباشیم؟
خدا نخواست من کلبم رو با خشت عشق بسازم
نیستم پیشت ولی بدون یکی خیلی دوستت داره
اینم میدونم هست کسی که بجای من لب رو لبات بزاره
اشک سردم را ببینو گل عشقم رو بچین
غزل رفتن سرودم
رفتم و از تو گذشتم
ای که با ناز نگاهت دلم رو دیونه کردی پا گذاشتی روی سینم توی قلبم خونه کردی ای که وقتی تو رو دیدم دل تنهام زیرو رو شد با تو بودن تو رو داشتن واسه من یه آرزو شد
گوش کن
طفلی قلب عاشق من به خودش می گفت همیشه آرزوی با تو بودن یه روزی راست راسی میشه
ولی آرزوم بزرگ بود تو به یاد من نبودی من با تو بودم همیشه ولی تو با من نبودی