سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سه شنبه 88 خرداد 5 , ساعت 2:58 عصر
 

دوست دارم مثل نسیم ::امیر منو درک کنی


نه که اوقاتمونو :با مقایسه سر کنیم


((خوش بحالت آقا یزدان(درست میگم؟)  خیلی روزات قشنگ میگذرن. انصافا از واسه من بهتره))


.................................................................


مثل درختی پره برگ : از بی ثمری


داریم خم میشم رو زمین : ما بی خبریم


خیلی تفاوته : بین برگ و میوه امیر   


نگید شاد بنویس : حداقل شما نگین


....................................................................


(فرهاد)


میبینم صورتمو تو آیینه


با لبی خسته میپرسم از خودم


این غریبه کیه از من چی میخواد


اون به من : یا من به اون خیره شدم


باورم نمیشه هر چی میبینم


چشامو یه لحظه رو هم میزارم


به خودم میگم که این صورتکه


میتونم از صورتم ورش دارم