جمعه 87 اردیبهشت 27 , ساعت 2:24 عصر
بسه
کسی که نمیدونه کی غم داره کی نداره
چرا بنویسه
امید من به نجاتم در حد یک دایره ی تو خالی هست 0
ذهن من مخالفه آرامشه
میخواد بدنم واسه ورود به جهنم آماده شه
وقتی آجرای وجودم همه مواد اولیش از معدن غم اومده بیرون
منم میگم دیگه نمینویسم
چون فقط از بین میره نیروم
تا کی
حسرت عمری که رفت
تا کی
این زندگیه بی هدف
حسم غریبه
مثلم نداره
بودن فریبه
حسم نداره
کسی منو نمیخواد پس خدایی نمیاد که منو از بالا سر ببره بالا تر
نوشته شده توسط یزدان | نظرات دیگران [ نظر]