بعد چند ماه با تجربه هایی بیشتر . نگاهی عمیق تر !
هر فردا . از دیروز ناامید تر>هنوز نفهمیدم شبها چجوری با آرامش خوابیدم.
تو اوج خنده ها یه نگاهی به پیرامون بنداز میفهمی . خنده هاتو نباید واسه شادی مصرف کنی
تو با دیدن سختی سر سخت شدی ... خود خدا اینو کی خواست .
هر انسانی یه روز رسیدن به کمالو میل داشت . با در نظر گرفتن تمامیه عیباش .
خوب این خیلی غیر ممکنه.
یه سری پیه لذت .. بها دادن به پایین تنه .
من پیه چی باشم . سخته رها شدن با اینهمه . سختیا .
میتونی ؟ نسیم . به من بگی به مشکلت غلبه کردی .
منو تو هر دو . یه جور منتظر خبر مرگیم .
میخوام انقدر بنویسم تا خسته بشی از خوندن.
نسیم مثل تو پیدا نمیشه دختری انقدر خون گرم
........................................................................................
این دفعه سفرام خیلی طولانی بود .
نتونستم آن بشم دروغ بگم برام مهم بود وبلاگمو آپ کنم
ولی هفته ای یه بار یاد رفیقام میفتادم
بدون دروغ
روز به روز از خودم دور تر میشم . نمیدونم چی میخوام .
نسیم منتظرم . تو یه چیزی یادم بیار
روز به روز پیچیده تر میشه.
شکلا.رنگا.آدما.خودم.خدا.دیدنه همه چیز.
<نمیدونم کیم من . آدمم روحم خدام یا که شیطانم>
(همای)
من از جهانی دگرم
ساقی از این عالم واحی رهایم کن
رهایم کن
نمیخواهم در این عالم بمانم
بیا از این تن آلوده و غمگین جدایم کن
تو را اینجا به صدها رنگ میجویند
تو را با حیله و نیرنگ میجویند
تو را با نیزه ها در جنگ میجویند
تو را اینجا به گرد سنگ میجویند
نمیدانم کیم من
آدمم . روحم . خداییم . یا که شیطانم .
تو با خود آشنایم کن
اگر روح خدا وندی دمیده در روان آدم و هوا
پس ای مردم
خدا اینجاست
خدا در قلب انسانهاست
به خود آیید
.
خدا در خویش تن پیداست
دلم از دست این عالم . پر پرواز خود بگشودو در خورشیدو . آتش سوخت
خداوندا بسوزانم بسوزانم خدایم کن
بیا از این تن آلوده و غمگین جدایم کن