سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 87 اردیبهشت 9 , ساعت 10:17 عصر

صدا انفجار من توی طپش قلبم

یه تلنگر که میگه مردم سردن

ردپای وحشت

رو خاک بدنه من

صدام در نمیاد.

از سر شب نوشتم

امشب اشتباه کردم

که گفتم از دلم

که مرد دردم

سکوت و خفا دیگه واسم وفایی نداره

تا بخواد ادایی دراره

نمیخوام بمونم و ببینم این غبار گردو

که اومدو مردم گم کردن در کل همه راهای دردو

اگه رهایی در رو

بزار بارونی بباره آخه تاریکی بیداره

واسه نجات من آخه تاریکی تا کی

برام سکوت شب داره معنیه غم

زندانای قلبم دارن دریچه کم

ساده داری میخوری فریب غم رو

حواستو جمع کن پاتو کج جا نزاری

راه بازگشتی نیس واسه باز گشت به پیش

سیاهیه چشم من پر از ترس و وحشت

افکار ذهن من همه نماد ترسن

همه دشمنن با هم کجاست برادری

کجا رفته پس شعار همه برابری

ضربات کلمات من داره تو سرت میخوره

بعد این همه درد دیگه صدام میبره