خوب ديگه بسه خسته شدم ميرم بخوابم

كار نداري؟

خوب من رفتم گود باي

اين دفعه مثله دفعه هاي پيش نيسـت رپم
من به سرعت نور بازم پيش رفتم
آره بيشـتر من کار بيــش از حد کردم
که جهاني بشم بيـــش از قبل
پيــش از مــن کســي نزد اين ضـربت
به رپ پدر نذاشت که من برم چه بد
که غــم نــذاشــت يــکم راحــت بشــم
که من بگم گذشــته هامو خط زدم
باشه يادت تا که صامت من و کنه مايه دارم
بگن خوبه پشت کارت افتخار هر ساله ابتکار دستام قلمم نفس داره زبونمم رگباره کلمات جون داره
يکي بياد بشماره قافيه هام کش داره بيدار ميشه وجدانت چون که صدام حس داره
حالا وقت ارضاء همتون به اجباره که نکنيد چرت باره

هــيــچــکــس

برو جلو رضا باشــه من پشـــتتم هيچکس و پيشرو اگه جفت بشن
رپ فارســي ميرســه به اوج پسر ما تکــمــيــليــم نيســت مهره کم
(رضا:ميرم جلو سروش)باشه من پشتتم هيچکس و پيشرو اگه جفت بشن
رپ فارســي ميرســه به اوج پسر ما تکــمــيــليــم نيســت مهره کم

پيشــــرو

وقتي دستمه قلم کلمات و ميشکنم اونقدر تيزه کلماتم که کرا هم ميشنون
مثل مار تک تک دشمنام و نيش زدم از اونايي که پيچيدن به بازيم ميگذرم
طرفدارام پشت سرم از گذشته بيش ترن مگ ميشه رضا پيشرو باشم و پيش نرم
حالا اگه فکر ميکني خيلي به ما نزديکي مثله بچه آدم مياي جلو به ما دست ميدي
قرارر دادش و مي نويسيم و رپ و درس ميديم اگه گنده نشدي ازم پول و پس بگير
کليد جهاني شدن تو دستاي من و توء عوض ميش همه چي چون پايان شب روز نويه
من اين روز و ميسازمش با تمام هم وغمم رپ فارسو رو ميارم حتّي اگه من و زدن
حکومت صوتي راه ميندازم توي کشورم تا که بيشتر مردم دنيا وايستن پشت سرم

هــيــچــکــس

برو جلو رضا باشــه من پشـــتتم هيچکس و پيشرو اگه جفت بشن
رپ فارســي ميرســه به اوج پسر ما تکــمــيــليــم نيســت مهره کم
(رضا:ميرم جلو سروش) باشه من پشتتم هيچکس و پيشرو اگه جفت بشن
رپ فارســي ميرســه به اوج پسر ما تکــمــيــليــم نيســت مهره کم

پيشــــرو

من واسه ايرانيا مايه ي افتخارم شهرتت جهاني ميشه ؟ آره احتمالاَ
رپ تو ايران يه بازي مثل قاچاقه . پولي که ازش به ما ميرسه باحاله
ميکروفن دسته منه به کسي نميدمش رضا جلو راه ميره يه لشگرم پشت سرش
يه مشعلم روشنه دست هر سربازم بالاخره حقّمه نه اينتوري سر باشم
من يه عقاب نمام که در حال پروازم شهرت و پول و مقام اينارو من دارم
با رپ دست دادم با خودش خاک ميشم قدرت دارم پس همه ميان پيشم
اگه چپ بشم هرکي نابود ميشه بام چپ نشو چونکه آبروت ميره
من پول دار ميشم با رپ فارسي تا تو خيابون راه برم با ده تش ماشين

هــيــچــکــس

برو جلو رضا باشــه من پشـــتتم هيچکس و پيشرو اگه جفت بشن
رپ فارســي ميرســه به اوج پسر ما تکــمــيــليــم نيســت مهره کم
(رضا:ميرم جلو سروش) باشه من پشتتم هيچکس و پيشرو اگه جفت بشن
رپ فارســي ميرســه به اوج پسر ما تکــمــيــليــم نيســت مهره کم
برو جلو رضا باشــه من پشـــتتم هيچکس و پيشرو اگه جفت بشن
رپ فارســي ميرســه به اوج پسر ما تکــمــيــليــم نيســت مهره کم
(رضا:ميرم جلو سروش)باشه من پشتتم هيچکس و پيشرو اگه جفت بشن
رپ فارســي ميرســه به اوج پسر ما تکــمــيــليــم نيســت مهره کم

ديوونگي زده به سر من كه من شدم پسر غم پدرمم هم يه كمش هم با من راه نيومده
پسر اگه به من بگن بجنگ واسه زندگي بي درنگ ميگم تو هم چشمات رو ببند و به همه چي بخند.
منم غيد آدم نماهاي اين جنگل رو زدم بودم يه سرباز خدا ولي بي سنگر و هدف
ميشكنم عهد زندگيمو من بي شرفم آره.....
قلب من با يه سايه نشده پاره
ناله كاره منه با سايه ها با مانع ها نميشه رو به رو شد و حال من خرابه چرا آخه بدنه من داغه؟ رد پاي من نميمونه رو زمين همين رو نميدونم و دليل رو ميپرسم از خودم رضا دنيا چرا ضده توئه بگو چته؟ يه نفر هم نميپرسه اين سوال رو كه مايله منو ببينه و نوازش كنه آيينه ميگه رضا تو مردي حادثه سراغم نمياد
مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟

سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه

مشكل من پدر غم غروره

سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه

مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟

سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه.

مشكل من پدر غم غروره

سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه

خدا فقط بلدي الكي در حدي فرچي كني كه هيچ مرزي مددي نداره تويي كه قانون اين بازي رو گذاشتي بازنده منم به بارون چشام قسم شكايت صدف اينه مروايد چرا بايد تو دلم زنداني بمونه رضا هنگامي بخونه كه سيره از زندگيه بذار بگم عين كيه مرواريد كه ميگه زندانيه خود رضاست و پيشرو حيوانيه كه هيچي سرش نميشه ديوانه ي روانيه علاقه داره به حوالي مخت آسيب برسونه با حرفايي كه ميزنه خدا اونو شفا ميده؟ خدا اين تلافي گذشته سخت منه كم به سر من اومده كه اين درد سرم اومده ؟ شير مادرم حروووم اگه تقصيره منه تو منو ديوونه كردي و هر كي رو دم دست بود به سمت من فرستادي قبلش هم چيزي نگفتي

مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟


سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه.

مشكل من پدر غم غروره


سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه

مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟


سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه.

مشكل من پدر غم غروره

سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه


سروش : همه چي درست ميشه

نه واسم چه فرقي داره منم دوست دارم كه زخمهاي دلم سطحي باشه ديگه فروتني هم واسه خودش حدي داره سروش تو بهم بگو كه باشم تو مستي تا كي؟
فكر ميكنم كه خدا هم رو من يه قصدي داره كه اينجوري تا كرده و بم مستي داده

سروش : اما نه پسر تو ديوونه نيستي پاشو

با كي احساس راحتي كنم حتما با تو دنيا مال من ميشه كه بگيرمش تو دست اين همه رنج پدر احترام كو پس؟ با اونكه ميدوني با اونهمه رنج خواسته دارم ولي نمخواي من دنياي خوبي داشته باشم

سروش : من به فكرتم ميفهميدي كاش يه بار

سخته داشته باشي اين همه مشكل و بخواي؟

سروش : صبر كن پسر تو مشكل نديدي هستي اول راه فكر كردي الكين پسر همه اربده هام؟

مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟


سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه.

مشكل من پدر غم غروره

سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه

مشکل دارم پدر بندازم رو بهت؟


سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه.

مشكل من پدر غم غروره


سروش : مشكلي نيست پسر همه چي خوبه

بابا از وقتي که تيغ گذاشتي زير گلوي مامان

اينو فهميدم که خيلي زود بايد وايسم رو پاهام

چيز ديگه اي نديدم ولي شنيم با گوشام

چون قفل در اتاق نميذاشت ببينه چشام

بابا يادته اون روز از مدرسه رسيدم خونه

گفتي پسرم ديگه بابا پيش تو نميمونه

بابا من فقط 9 سالم بود با چشماي خيس

تو با اين کارت گفتي که اون بالا خدايي نيست

اوني که اون بالا نشسته هميشه گفت که دوبرم

من شکنجه کشيدم حتي تو شکم مادرم

اين درست بود مامان با يه هيولا زندگي کنه؟

اين هيولا قول داده بود آدما رو له بکنه

دستاي من هميشه يه کلب بدکينو ميساخت

که حتي آينه ي آسمون تصويرمو ميباخت

منو سايه ها تو خيابون همراهي ميکرد

شلاق سرد جاده منو تو تنهايي ميزد

صداي ناله ي خيابونا از رد پاي من

شنيده ميشه من ميترسم از سايه هاي شب

اخه تا کي پياده ؟ پايان خط جاده

کجاست؟ چرا من ميشکنم با يه حرف ساده؟

اجتماعي فردا ؟ يا تولد غمها؟

رو در رويي با بهار؟ يا شايدم به فنا؟

اينا آينده هميشه نوراني من

که هميشه خورده به هواي طوفاني شب

تصوير باد و ناله هاي شب و خيابونم

تخسير منه که اسير تب و بيابونم

خدايا تمام شباي منو بگير ازم

چون که ديگه تاريکي رو به جونم نميخرم

ميخوام آزاد زندگي کنم با زخم تنم

حتي اگه واسه آزادي آبرومو ببرن

اما فقط از گذشته کوله باري يادگار

برام مونده از يه عدد خيلي تا هزار

بابا من گريه نکردم سر قبر تو چون

بهم گفتي واسه مرگ آدما شادي بکن

من هيچي نبودم جز يه آدم و تن و لش

فکر نکن لحظلت بدون تو به خوبي گذشت

حرفاي همون مدت کوتاهي که بوديم باهم

بزنه پسرم جلوي قاب رو ديوارم

بابا بلند شو بهم بگو که هنوز بيدارم

چون که هنوزم واسه تو حرف گفتني دارم

مادر بدش ميومد از پدرناتني من

واسه همين 5 سال قيدمو به راحتي زد

مامان حالا پشيمون شدي از کار بدت؟

بدون که آغوش گرم تو هميشه مال منه

من نميتونم بگزرم هيچ وقت از خوانوادم اينو بدون

گفته بودم رضا شادي هارو ميده بتو نشون

تا وقتي من زندم نميذارم يه تار موي تو

از عذاب سفيد بشه چون هميشه مي دي بوي گل

بچه بودم فکر مي کردم خدا هم شکل ماست

مثل من و تو ,ما,همه,او نيز موجودي دوپاست
در خيال کوچک خود فکر مي کردم خدا

پيرمردي مهربان است و به دستش يک عصاست
يک کت و شلوار مي پوشد به رنگ قهوه اي

حال و روز جيب هايش هم ,هميشه رو به راست
مثل آقا جان به چشمش عينکي دارد بزرگ

با کلاه و ساعتي کهنه که زنجيرش طلاست
فکر مي کردم که پيپش را مرتب مي کشد

سرفه هاي او دليل رعد و برق ابرهاست
گاه گاهي نسخه مي پيچد,طبابت مي کند

مادرم مي گفت او هر دردمندي را دواست
فکر مي کردم که شب ها روي يک تخت بزرگ

مثل آدم ها و من،در خواب هاي خوش رهاست
چند سالي که گذشت از عمر من فهميده ام

او حسابش از تمام عالم و آدم جداست
مهربان تر از پدر,مادر,شما,آقا بزرگ

او شبيه هيچ فردي نيست,نه,چون او خداست

خدا بيا پايين واست يه کم حرف دارم
دلم تنگه بشنو راز دلم با بقيه فرق دارم
خدا بشنو ناله هام و از زندگي ترس دارم
منو ببر پيش خودت به زندونت قرض دارم
خسته شدم ميام پيشت از آدما حزر دارم
بيا بگير روح و تنم نه به تو هم من شک دارم....

اين رو هم يكي براي من توي نظراتم گذاشته بود...

...............روي عكسا گردو خاكه............. بيشتر دلا هلاكه...............
...............عهدو پيمونا شكسته............... رشته دلا گسسته...............
.............. آدما يا همه مردن............. يا كه مات و دل سپردن...............
............... آسمونا پر دوده............... قلب عاشقا كبوده..............
...............تشنه ها هلاك آبن............... همه حرفها بي جوابن...............
............... چشا خونه سواله........... مهربون شدن محاله........
............... نصف زندگي نگاهه.......... بقيش همش گناهه..........
...............خستگي و بي اعتمادي.......... شك و ترديد زيادي........
............... حك شده رو هر ديواري.............. كه چرا دوسم نداري........!!]

راستي اين 4 بيت شعر رپ رو من از خودم در وكردم بزار توي وبلاگت چون به وبلاگت ميخوره

واسه هدفم بايد خون بدم اشگام کافي نيستش
من گناهکارم ولي ديگه راهي نيستش
من گناهکارم که واسه مردم نشدم پرپر
شايد به خاطره همينم اسمون با من قهر کرد

OVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVE
OUILOVYOUIL ****** VEYOU ****** ILOVEYOUILO
OVEYOUIL *********** L *********** OUILOVEY
YOUIL *************** *************** YOUIL
UILO *********************************** VE
EI ************************************* IL
V *************************************** O
O *************************************** L
E *************************************** U
YO ************************************* IL
YOUI *********************************** EY
OVEYO ******************************* LOVEY
OVEYOUIL *************************** ILOVEY
UILOVEYOU *********************** UILOVEYOU
VEYOUILOVEYOU ***************** YOUILOVEYOU
YOUILOVEYOUILOV ************* LOVEYOUILOVEY
UILOVEYOUILOVEYOU ********* LOVEYOUILOVEYOU
LOVEYOUILOVEYOUILOV ***** ILOVEYOUILOVEYOUI
EYOUILOVEYOUILOVEYOU *** YOULOVEYOUILOVEYOU
VEYOUILOVEYOUILOVEYOU * VEYOUILOVEYOUILOVEY

هيج وقت روم نميشه بهت بگم كه چقدر دوستت دارم و اگر روزي اتفاقي براي تو بيفته من ميميرم نميخوام از اين نظر چيزي به روي من بياري يك دفعه يي اومدم توي وبلاگت باز هم نوشته هاتو خوندم من ازا ينكه تو رو دارم به خودم افتخار ميكنماومدم بگم كه خيلي دوستت دارم همين

چقدرسخته وقتي تو زندان عاشقي گرفتار شدي و ازت پرسيدن جرمت چيه ؟؟؟ بگي : عشق ...

چقدر سخته وقتي عاشق كسي باشي كه از عشق چيزي نمي دونه ...

چقدر سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني ، بعد بفهمي دوست نداره ...

چقدر سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري ...

چقدر سخته که روز تولدت ، همه بهت تبريک بگن ، جز اوني که فکر مي کني ...

چقدر سخته وقتي كسي كه دلت رو اسير كرده جواب نگاه عاشقانه تو رو نده ...

چقدر سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني ...

چقدر سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ...

چقدر سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي ، اما اون بگه :

ديگه نمي خوامت...

چقدر سخته تو چشماي کسي که تمام عشقت رو ازت گرفته و به جاش يه زخم

هميشگي رو قلبت هديه داده زل بزني و به جاي اينکه لبريز کينه و نفرت بشي

حس کني که هنوز دوستش داري ...

چقدر سخته تو خيالت ساعتها باهاش حرف بزني اما وقتي ديديش هيچ چيزي جز

سلام نتوني بگي....

چقدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشک گونه هاتو خيس کنه اما مجبور باشي

بخندي تا نفهمه هنوزم دوسش داري .......

و اون وقت آروم زير لب بگي : گل من باغچه نو مبارک